ادامه ...
برادرم ، خواهرم / سنگرو پیدا بکن
جیره جنگی بردار / پوتینها رو پا بکن
جبهه دیگه تمومه / فرهنگشه که اصله
از یه بیسیم یاد بگیر / سیم نداره و وصله
جداً ببین یه بیسیم / با این که سیم نداره
چه جوری وصل خطّه / همش آتیش می باره
زمین همون زمینه / امّا باید رفت جلو
نه این که روی زمین / نشست و یا شد وِلو
هر نفری توی خط / اسلحه بر می داره
تدارک سی نفر / پشتیبانی شو داره
هر کدوم از سی نفر / کارشو انجام نده
لنگ می مونه کار جنگ / ضرر ها صد در صده
شهید یه روز می جنگید / امروز رفته ، تو جاشی
باید تو فکر و عمل / ادامشون ، تو باشی
اگه می خوای راهشون / داشته باشه ادامه
این رو بدون که دنیا / فقط برات یه دامه
دل اگه کندی اَزش / راحت اَزش گذشتی
مثل مسافر شدی / دور خودت نگشتی
دنیا اسیرت میشه / میشی شکل شهیدا
اونوقت ، ادامه می دی / راهو مثل شهیدا
اگه مسافر باشی / جا ، تو دنیا نگیری /
بزرگ میشی ، طوری که / تو دنیا جا نگیری
بزرگ بودن طوری که / جا ، تو دنیا ، نگیرن
اونهایی که کوچیکن / تو این دنیا اسیرن
اسیر یه لقمه نون / غافل از اوستا کریم
تو چشم و هم چشمی یا / حتی می شن ... ، بگذریم
کتاب « دفتر سرخ »
ابوالفضل سپهر